کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 17 روز سن داره

دختر یلدا

نوروز 95 مبارک

    امسال عید با سالهای دیگه فرق میکرد من حامله بودم  و خاله مینا و مامان جون  زهره برای خونه تکونی اومدند کمکون .... و کیمیای گلم هم خودش خییییییییییلی کمک میکرد ... شب عید خونه مامان صدیق بودیم و ایشون پلو سزی  با ماهی پختن و زن عمو و محمد پارسا هم بودن اون شب کمند خانوم حسابی داشت تو یشکمم شیطونی میکرد و اچازه نداد من تا اخر مهمونی بشینم بسیار شیطنت میکرد نمیدونم مشکلش چی بود ولی خوب خدا را شکر بعد خوب شد صبخ عید ساعت 8 و 15 ثانیه روز یکشنبه  بود .همهخواب  بودند من و کمند سر سفره بودیم کیمیا خانوم از بس شب قبل باری کرده بود دیر خوابیده بود خسته بود و بابا امیر هم دو دقیقه دیر بیدار شد...
21 فروردين 1395

سوالهای خاتون درباره زایمان

روزهای اخر حاملگی بود و برای من سخت میگذشت ولی با کار و کیمیا حسابی مشغول بودم یه شب ازم سوال کرد مامان فیل ها که دکتر ندارند چطور بچه به دنیا میارند من قبلا از سزارین براش گفته بودم و این باعث شده بود این سوال را بپرسه نمیدونستم چی جواب بدم بابا امیر صداش زد و گفت بیا تا از روی اینترنت برات توضیح بدم و با عکس مراحل به دنیا اومدن را بهش نشون داد و یه فیلم سزارین را هم دانلود کرد و کیمیا از من خواست تا با هم ببینیم ولی چون من از سزارین میترسیدم من ندیدم و بعد از تموم شدن فیلم گفت : مامان نترس شما اینجوری به دنیا نمیاری شما را شکمت را پاره نمیکنند گفتم : انشالله .... ...
16 فروردين 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد